English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8409 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
pitch altitude U زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
pitch control U کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
coning angle U زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
axis U محور طولی
abscissa U محور طولی
longitudinal axis U محور طولی
end play U بازی طولی محور
rolls U دوران حول محور طولی غلطش
roll U دوران حول محور طولی غلطش
rolled U دوران حول محور طولی غلطش
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
bank U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
banks U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
true air speed U سرعت نسبی هواپیما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
rotor incidence U زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
axial of an aircraft U محور هواپیما
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
axis of control U محور کنترل هواپیما
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
angle of approach U زاویه تقرب هواپیما
range angle U زاویه بردی هواپیما
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
glide slope U زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
angle of departure U زاویه صعود هواپیما از روی باند
hard spun U [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
phugoid oscillation U نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
rake U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
turn and slip U زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
raking U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rakes U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
disturbing moment U گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
magnetic hysteresis angle U زاویه فاز جریان تحریک کننده
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
burble point U زاویه حملهای که در ان شکست جریان هوا روی بال شروع میشود
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
graduated circle of an alidade U دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
azimuth circle U قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
longitudinal dihedral U اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
angle of convergence U زاویه تقرب زاویه پارالاکس
declination U زاویه انحراف زاویه میل
angle of repose U زاویه تعادل زاویه ارامش
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
loss angle U زاویه تلف زاویه تلفات
angle of rotation U زاویه دوران زاویه چرخش
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
bombing angle U زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
angle offset method U روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
parallactic angle U زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
linearly U طولی
it will not take long U طولی
linear U طولی
vertical curve U خم طولی
longitudinal U طولی
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
longitudinal profile U پروفیل طولی
profiled U برش طولی
profiles U برش طولی
cut off saw U اره طولی بر
variable U رکورد با هر طولی
longitudinal seam U بخیه طولی
longitudinal seam U درز طولی
easting U مختصات طولی
linearity U حالت طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
variables U رکورد با هر طولی
profile U برش طولی
longitudinal joint U درز طولی
longitudinal wave U موج طولی
longitudinal turning U تراشکاری طولی
longitudinal studies U بررسیهای طولی
eftsoon U طولی نکشیدکه
longitudinal stability U پایداری طولی
longitudinal sleeper U تراورس طولی
longeron U ستون طولی
longitudinal welding U جوشکاری طولی
axis U خط طولی یا عرضی
longitudinal section U نیمرخ طولی
aisle U گذرگاه طولی
longitudinal section U برش طولی
cut to length U طولی بریدن
soon a U طولی نکشیدکه
longitudinal valley U دره طولی
longitudinal stress U تنش طولی
linear metre U متر طولی
longitudinal girder U تیر طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
longitudinal U دنده طولی
longitudinal acceleration U شتاب طولی
thrust bearing U یاطاقان طولی
ground timber U تیر طولی
longitudinal compression U فشار طولی
strike joint U شکستگی طولی
linear measure U مقیاس طولی
longitudinal reinforcement U فولادگذاری طولی
axial road U جاده طولی
profiling U برش طولی
longitudinal groove U شیار طولی
longitudinal reinforcement U ارماتور طولی
canaliculate U دارای پیچهای طولی
longitudinal girder U شاه تیر طولی
fakes U جمع کردن طولی
stayed U بکسل طولی ناو
formed hole U سوراخ درمقطع طولی
anchor at short stay U لنگر طولی عمودی
longitudinal shearing stress U تنش برشی طولی
summit U قله در نیمرخ طولی
summits U قله در نیمرخ طولی
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
advancing U پیشرفت طولی ناو
stay U بکسل طولی ناو
ball thrust bearing U یاطاقان طولی ساچمهای
x scale U مقیاس طولی عکس
vertical curve U منحنی در نیمرخ طولی
advances U پیشرفت طولی ناو
longitudinal redundancy check U مقابله افزونگی طولی
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1to as
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
0halo current
0o level
0coopling
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com